ساسو (sasoo)

ساخت وبلاگ
نیمه آفتابی در اومدبا اتوبوس رفتم مرکز شهر آخر هفته و هوای خوب و عیش فراهم و جمعیت انبوهی که غوغا کنان هر جا در حال رفت و آمد بودند ....کمی نشستم به تماشایشان از هر نژاد و رنگ و آئین که فکرش رو بکنی ...خسته که شدم پاشدم به( کَثِدرالِ‌) شهر یا همون کلیسای جامع قدیمی شهر که اون نزدیکی بود رفتم ..دو دختر با لباس مخصوص خوش‌آمد گفتند و اشاره کردند به دستگاه مدرن کمک به کلیسا که منوهای قیمت مختلف روی صفحه اش داشت ..توی کلیسا چرخی زدم سه چهارنفره نشسته بودند روی صندلی ها محو سقف بلندش ...دو نفر یکی شمع روشن میکرد اون یکی فیلم برمی‌داشت..رسیدم به یه راهرویی توجه ام رو جلب کرد تا حالا اینجارو ندیده بودمنوشته بود به سمت گاردن و دستشویی ها و .‌.بعد از پله های پیچداری رفتم پایین یه راهروی طولانی با پنجره های رنگی پیدا شد..کمی ایستادم و عکاسی کردم یهو متوجه شدم آدمهای زیادی هی میان و میرنتازه فهمیدم که ای بابا اینا همون ملت بیرونن که فقط میان واسه دستشویی و برمیگردنهیچی دیگه لبخندی زدم و گفتم : دیگه دستشویی مون رو پیدا کردم وقتی که بیرونیم ...پی نوشت: انگلیس زیاد دستشویی عمومی نمی بینی ..مگر اینکه جشنواره ای فستیوالی چیزی در شهر باشه ردیف از این توالت موقت ها میارن میذارن و بعد از مراسم جمع میکنن...پی نوشت دوم: واسه همین شنبه و یکشنبه آخر شبها که مست ها در حال قدم زدن هستن به سمت خونه ممکنه شاشون بگیره پس همون گوشه کنارهای خیابون خودشون رو خالی میکننو تو صبح های دوشنبه رد شاش هارو روی دیوارهای میتونی ببینی .آپریل ۲۰۲۴ارديبهشت ۱۴۰۳ ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:53

هوا سه روزه سرد نیست ۲۲ تا ۲۴ درجه است وسط روز ..یه روزش رفتیم شهر بغلی قدم زدیم لب ساحل و فیش اندچیپس خوردیم روز دومش رفتیم روستاهای دور شهر به دوستمون توی چک کردن کندوهاش کمک کردیم روز سومش نشستیم خونه و توی باغ از بهار لذت بردیم با گربه ها بازی کردیم و یه حوض دست‌ساز و پاند کوچیکی که ساختیم رو تماشا کردیمکباب کوبیده و گوجه زدیم بر بدن و آخرش هم هندونه خوردیم ...فردا هم مونده هنوز که آفتابه قبل از اینکه بارون های بی پایان شروع بشه فردارو چیکار کنیم؟...انگاری قراره کل ویتامین دی نداشته ی این شش ماه گذشته رو توی چهار روز جبران کنیم ..حتی برگهای انگور هم توی این سه روز آفتابی کامل چندبرابر رشد کردن... 2024//10/05 ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:53

بابا با لباس آبی آسمانی از روی تخت بیمارستان شهری که خاله ها زندگی میکنن حرف میزنه با ایمو .

با دستش پلک افتاده اش رو بالا میگیره و نگام میکنه

نمیدونم چی میبینه یا اصلا چیزی میبینه؟

میگه : بیا دیگه .. چرا نمیایی؟ ساسو (sasoo)...

ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:23